اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۷

تلخ تلخ تلخ ...

دیشب قبل از کلاس زبانم تو حیاط مدرسه مون وقتی روی کاناپه جولوی استخر بدون آب اونجا لم داده بودم یه چیزه جدیدو تجربه کردم. دیشب فهمیدم که سیگار به دلستر ساده خیلی بیشنر میاد تا سیگار به چای. تجربه ای که میخوام یه روز در میون تکرار کنم. طعم سیگار تلخ و طعم دلستر تلخ تر، تلخ تلخ تلخ
درست مثله اون عرق نعنایی که واسم خریدی دلم درد نگیره
درست مثله اون عرق کشمشی که بدون مزه خوردیم
درست مثله اون کاپوچینوهایی که می رفتیم صوفی من می خوردم
درست مثله گریه کردنت تو بغلم قبل رفتنت وقتی می گفتی که نمی خوای بری بعد از اینکه اون عرق کشمشه رو بدون مزه خوردیم
درست مثله رفتنت
درست مثله نبودنت
درست مثله زندگی من
درست مثله تنهایی من و شاید تنهایی تو
تلخ تلخ تلخ...

هیچ نظری موجود نیست: