تیر ۲۲، ۱۳۸۷

دختر بابا

احساسمو دوست داشتم
اینکه یه روزی یه دختر داشتمو می گم
باباها همیشه دخترشونو دوس دارن حتی اگه اذیتشون کنه
حتی اگه دیگه دوسشون نداشته باشه
حتی اگه یه روزی بره یه بابای دیگه واسه خودش پیدا کنه
چون دخترا معصومن یعنی کوچولوان
کوچولوها دوس داشتنی ان خوشگلن
باباها خوششون میاد وقتی دخترشون می پره بغلشون
کلا خوششون میاد ولی یه مشکلی هست
باباها هر روز پیر و پیرتر می شن
دخترا ولی بزرگتر و
دورتر و دورتر و دورتر
و عشق ، صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند ...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

جدی ها ! چرا بابا ها اینقدر دخترشونو دوس دارن و دخترا اینقدر باباشونو .؟ اینو که خووندم یهو دلم واسه بابام تنگ شد . چقدر دوسش دارم .