برا اولین بار تونستم از تو رویاهام بکشمت بیرون
هه هه خیلی باحال بود نیگا اینطوری بود:
رو تختم یه وری بودم، محسن نامجو گوش می دادم -زلف بر باد نده-
داشتم به شدت از سیگارم کام می گرفتم و زل زده بودم به در..
بعد یهو اومدی
جلو در واستادی نیگام می کردی و می خندیدی
عشوه داشتی برام
بعد یهو دلم خواست وحشیانه بغلت کنم
خواستم بیارمت جلوتر
اینقدر که بتونم بگیرمت یا دستم بهت برسه
-آخه می دونی که کنترلت دست خودم بود-
اومدی جلوتر
دوییدی خواستی بپری تو بغلم
ولی
ولی یهو غیب شدی
اه
خرابش کردی
چرا یهو دوییدی؟
کجا رفتی
می دونی چقد زحمت کشیدم تا بیارمت
...
خرداد ۲۰، ۱۳۸۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر