فروردین ۲۰، ۱۳۸۷

از جناب شریعتی

وقتي که ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم
وقتي که ديگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم
وقتي که ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم
وقتي او تمام کرد من شروع کردم...
وقتي او تمام شد من آغاز شدم...
و چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگي کردن است،
مثل تنها مردن

هیچ نظری موجود نیست: